کد مطلب:140213 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:244

حرکت از مدینه به طرف مکه
پس از آماده شدن نفرات برای حركت امام علیه السلام امر فرمودند دویست و پنجاه اسب و به قولی دویست و پنجاه ناقه حاضر كنند، هفتاد رأس از آنها را اختصاص دادند برای نقل خیمه ها و چهل تا را برای حمل و نقل دیك ها و ظروف و ادوات ارزاق و سی رأس را برای حمل نمودن مشگ های آب و دوازده رأس دیگر را اختصاص دادند برای حمل و نقل دراهم و دنانیز و زیور آلات و عطرها و جامه ها، سپس پنجاه شقه هودج روی شتران تعبیه كرده تا مخدرات و اطفال و ذراری و خدمتگذاران و كنیزان و غلامان در آن قرار گرفتند و بقیه شتران را برای حمل و نقل بارها و اسباب و اثاثیه لازم در نظر گرفتند و پس از بسته شدن بارها و آماده گردیدن مسافران امام علیه السلام برای وداع آخر نزد قبر جد بزرگوارشان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و برادر و جده اشان حضرت فاطمه بنت اسد سلام الله علیها و سائر اقرباء و خویشانشان رفته و آنها را وداع نموده سپس اسب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را كه مرتجز نامیده می شد طلبیده و بر آن سوار گردیدند و با جلال و عزت تمام در روز بیست و هشتم رجب از مدینه بطرف مكه خارج گردیدند و در حال خروج این آیه


شریفه را قرائت می فرمود:

فخرج منها خائفا یترقب، قال رب نجنی من القوم الظالمین [1] .

یعنی: بیرون رفت آن بزرگوار از مدینه در حالتی كه خائف بود از اینكه دشمن به تعاقبش بیاید و می گفت: ای پروردگار من نجات ده مرا از جماعت ظالمین.

باری آن جناب از جاده اصلی و طریق مستقیم و فراخ رو به راه نهاد.

اهل بیت آن حضرت عرضه داشتند: چه خوب بود از راهی كه ابن زبیر رفت ما می رفتیم زیرا ممكن است دشمن ما را تعقیب كند و در صورتی كه از بیراهه رویم به ما دست نمی یابند ولی این طریق چون واضح و آشكار است به سهولت ممكن است ما را دریافته و متعرض ما شوند.

حضرت فرمودند: بخدا سوگند از همین طریق خواهیم رفت و در مقابل قضاء و حكم الهی تسلیم هستیم هر چه او برای ما مقدر نموده خوب باشد بهر صورت آن حضرت با همراهان همه جا قطع منازل و طی طریق می نمودند تا به روایت مرحوم مفید در ارشاد شب جمعه سوم شعبان وارد مكه شدند و در آن حال این آیه شریفه را قرائت فرمود:

و لما توجه تلقاء مدین قال عسی ربی ان یهدینی سواء السبیل [2] .

یعنی: و چون رو به جانب شهر مدین آورد گفت: امید است خدا من را به راه مستقیم هدایت فرماید.

باری آن جناب در مكه نازل شد و در آن جا منزل گزید، مردم مكه و عمره گذاران و مردم شهرهای دیگر كه در مكه بودند پس از اطلاع از ورود آن حضرت و اهل بیت فوج فوج و دسته دسته محضر مباركش مشرف شده و با آن حضرت ملاقات می كردند، ابن زبیر نیز كه در مكه بود و ملازم كعبه شده و در آنجا به نماز و طواف روزگار سپری می كرد در میان سایر مردم خدمت آن جناب می رفت گاه دو


روز متوالی و گاهی دو روز یك مرتبه.

البته بودن حضرت در مكه معظمه بر ابن زبیر سخت گران بود چون بخوبی می دانست كه تا آن جناب در آنجا نزول اجلال دارند مردم حجاز با وی بیعت نمی كنند ولی به روی خود نیاورده و ظاهرا ابراز نمی كرد.

بهر صورت آن جناب ماه شعبان و رمضان و شوال و ذی القعده را در مكه اقامه داشتند و در سه شنبه روز هشتم ذیحجه الحرام كه روز ترویه است حضرت عمره مفرده بجا آوردند و پس از محل شدن به طرف عراق رهسپار شدند.


[1] آيه (21) از سوره قصص.

[2] آيه (22) از سوره قصص.